مقدمه
دعاوی خانوادگی بهواسطه ماهیت عاطفی، پیچیدگیهای روانی و آثار اجتماعی آن، نیازمند رویکردهایی متفاوت از دعاوی حقوقی یا کیفری معمول هستند. میانجیگری، بهعنوان یکی از روشهای حل اختلاف مبتنی بر گفتوگو و رضایت طرفین، ابزار مناسبی برای کاهش تنش و حلوفصل دعاوی خانوادگی تلقی میشود. در سالهای اخیر، قانونگذار ایرانی نیز در موادی از قانون حمایت خانواده، بر استفاده از خدمات مشاورهای و میانجیگری تأکید کرده است؛ بهویژه در طلاق توافقی که تمایل طرفین به جدایی وجود دارد، نقش میانجیگری در تسهیل فرآیند، کاستن از پیامدهای منفی طلاق و دستیابی به تفاهمی پایدار، بسیار چشمگیر است.
این مقاله با نگاهی تحلیلی به مفهوم و فرآیند میانجیگری در دعاوی خانوادگی، به بررسی نقش و کارکرد آن در طلاق توافقی پرداخته و نقاط قوت، چالشها و الزامات موفقیت این روش را مورد بررسی قرار میدهد.
1. مفهوم میانجیگری در حقوق خانواده
1-1. تعریف میانجیگری
میانجیگری فرآیندی داوطلبانه و غیرتحمیلی است که در آن، شخص ثالث بیطرف (میانجی) تلاش میکند با تسهیل ارتباط بین طرفین، آنها را به توافقی رضایتبخش برساند. این روش در حقوق خانواده، با هدف حفظ کرامت طرفین، کاهش خصومت و حمایت از منافع فرزندان، مورد استقبال قرار گرفته است.
1-2. جایگاه میانجیگری در نظام حقوقی ایران
در قانون حمایت خانواده مصوب 1391، استفاده از خدمات مشاورهای در دعاوی خانوادگی الزامی شده است. طبق ماده 16 این قانون و تبصره آن، دادگاه میتواند زوجین را به مراکز مشاوره خانواده ارجاع دهد. این رویکرد زمینهای برای نهادینهسازی میانجیگری در نظام دادرسی خانواده است.
2. میانجیگری در طلاق توافقی
2-1. ویژگیهای طلاق توافقی
در طلاق توافقی، زن و شوهر با رضایت متقابل تصمیم به جدایی میگیرند و در مورد مسائل مربوط به مهریه، نفقه، حضانت فرزندان و نحوه ملاقات توافق کردهاند. این نوع طلاق برخلاف طلاقهای یکطرفه، زمینه مساعدی برای اعمال میانجیگری دارد.
2-2. نقش میانجیگری در طلاق توافقی
-تسریع روند رسیدگی: با هدایت مذاکرات و کاهش اختلافات جزئی، روند دادرسی سریعتر و بدون تنش انجام میشود.
-حفظ احترام طرفین: میانجیگری بر مبنای گفتوگوی مؤثر، بهجای جدال قضایی استوار است و حرمت خانوادگی حفظ میشود.
-توجه به منافع فرزندان: میانجیگر تلاش میکند تصمیمگیریها بهنفع کودکان صورت گیرد و آسیب روانی طلاق به حداقل برسد.
-کاهش بازگشت به دادگاه: توافقات حاصل از میانجیگری دوام بیشتری دارد و احتمال بروز اختلافات مجدد کمتر میشود.
3. چالشهای میانجیگری در دعاوی خانوادگی
3-1. عدم آشنایی عمومی با نهاد میانجیگری
بسیاری از زوجین از مزایای میانجیگری بیاطلاعاند و ترجیح میدهند مستقیماً به دادگاه مراجعه کنند.
3-2. نبود ساختار رسمی و نهادهای تخصصی کافی
اگرچه قانون حمایت خانواده به مراکز مشاوره اشاره دارد، اما این مراکز هنوز در همه حوزههای قضایی فعال و مجهز نیستند.
3-3. عدم آموزش کافی میانجیگران
برای موفقیت میانجیگری در خانواده، باید میانجیگرانی با دانش حقوقی، روانشناسی و مهارتهای ارتباطی مناسب تربیت شوند.
4. راهکارهای تقویت میانجیگری در طلاق توافقی
4-1. توسعه مراکز مشاوره تخصصی خانواده با نظارت قوه قضائیه
4-2. آموزش مستمر قضات، وکلا و مشاوران خانواده در حوزه میانجیگری
4-3. فرهنگسازی عمومی در رسانهها برای ترویج حل مسالمتآمیز اختلافات خانوادگی
4-4. تدوین آییننامههای شفاف درباره صلاحیت، آموزش و عملکرد میانجیگران
نتیجهگیری
میانجیگری در دعاوی خانوادگی، بهویژه در طلاق توافقی، روشی کارآمد و انسانی برای کاهش آسیبهای روانی، اجتماعی و اقتصادی جدایی است. بهرهگیری از این روش میتواند نظام قضایی را از بار پروندههای غیرضروری رها کرده و به حفظ آرامش اجتماعی و کرامت انسانی کمک کند. گسترش این نهاد نیازمند همافزایی قانونگذاران، دستگاه قضایی، نهادهای مدنی و رسانههاست تا خانواده، بهعنوان بنیادیترین نهاد اجتماعی، در معرض آسیب کمتری قرار گیرد.
زهرا درزی عباسی رامندی